دنیا زیبا است

ماجراهای بنده😥😐🤣🤣😅😅

1400/7/21 18:26
نویسنده : سارا
67 بازدید
اشتراک گذاری

آقا ما چند شب پیش چند تا از کتابای هری پاتر رو که شامل (هری پاتر و تالار اسرار ، هری پاتر و فرزند نفرین شده ، هری پاتر و جام آتش ۲ ، هری پاتر و سنگ جادو) بود رو بردیم خونه پدربزرگم که بخونیم

دخترخاله و پسر داییم هم بودن (۱۱ سالشونه)

آقا برای اینکه ساکت باشن یکی یک کتاب دادم بهشون خودمم یکیو برداشتم بخونه تا کتابو باز کردم :

دختر خالم : مونوروا مگ گانیگان کیه😐(مینروا مک گونوگال)

من: یکی از معلمای هاگوارتز😥

پسر داییم : هاگوارتز کجاست واقعیه یا نه میدونستی راستی اسلایترین و........(انقدر حرف زد که یادم رفت کجا بودم😑)

دختر خالم : آلباس دمبلدور کیه😲😮😧😨

پسر داییم : هارمیون گارنجر کیه😨😨😨😧

دختر خالم :داریکو مولفو کیه😧😨😨😨😨😨😨😨😐

من تو دلم (یا ابوالفضل عباس 😨😨)

من :

بدین من کتابارو برین ببینم یک ساعته رو مخ من رفتین حوصلتونو ندارم شمارو چه به کتاب های هری پاتر

برین ببینم😂😐😐😐

بعد یک هفته :

پسر خالم :.........(من) میدونی ما پاترهد شدیم 😐😨

من :(یا ابوالفضل اینا از کجا اینچیزا رو یادگرفتن 😨)

دختر خالم : یادگاران مرگ ۱ خیلی مسخره بود😨😑😑😑😑

.🤣🤣🤣😅😅

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)